علل ناتوانی در انتخاب شغل مناسب
نگرانیهای مالی، عدم اطمینان شغلی و ترس از شکست، چالشهای رایجی هستند که جوانان هنگام انتخاب شغل با آن مواجه میشوند.
حقیقت این است که هیچکس نمیداند جهان ۱۰ یا ۱۵ سال آینده چگونه خواهد بود. به گزارش مجمع جهانی اقتصاد، نزدیک به ۴۰ درصد از کارگران این نگرانی را دارند که شغلهایشان ظرف پنج سال منسوخ شود.
بهعنوان یک جوان، باید مسیر شغلی را دنبال کنید که با ارزشها، علایق و مهارتهای شما همسو باشد، اما این امر، همیشه ممکن نیست.
سوال اینجاست که علل ناتوانی در انتخاب شغل مناسب چیست و چرا افراد نمیتوانند شغلی که در آن شایستگی دارند را انتخاب کنند؟
در این مقاله میخواهیم به این دو سوال پاسخ دهیم و راهکارهایی برای حل این مشکل ارائه کنیم. پس تا انتها همراه ما باشید.
علل ناتوانی در انتخاب شغل مناسب چیست؟
بیشتر انتخابهای روزمره ما، ساده و راحت هستند، اینکه برای رفتن به سر کار چه لباسی بپوشیم، برای ناهار چه چیزی بخوریم، چه ساعتی بخوابیم یا تا چه ساعتی برای تماشای سریال مورد علاقه خود بیدار بمانیم، استرس یا درگیری درونی زیادی ایجاد نمیکنند.
اما تصمیمهایی مانند انتخاب شغل میتواند باعث شود که فشار روحی و روانی زیادی را متحمل شویم، بهویژه زمانی که با تصمیمهای بزرگ و تغییردهنده زندگی روبرو هستیم.
بهعنوان یک جوان دوست دارید، شغلی را انتخاب کنید که به شما حس هدفمندی بدهد. شاید بخواهید یک آتشنشان شوید، اما ممکن است پیشنیازها و شرایط شغلی آن را نداشته باشید.
برخی دیگر، رویای کمک به حیوانات نیازمند را در سر میپرورانند. متاسفانه، این نوع شغلها اغلب درآمد کمی دارند و بنابراین ممکن است درنهایت برای گذراندن زندگی با مشکل مواجه شوید.
اگر والدین یا دوستانتان به شما فشار بیاورند، یافتن مسیر شغلی مناسب حتی دشوارتر میشود، تصمیمگیری در چنین شرایطی میتواند سخت باشد، بهویژه زمانیکه ممکن است پاسخ درستی برای آن وجود نداشته باشد.
علیرغم تلاشهای شما، همیشه مشخص نیست که چه کاری باید انجام دهید، چگونه میتوانید بفهمید که آیا در مسیر شغلی درستی حرکت میکنید یا در شرف انجام یک حرکت شغلی بد هستید که بعدا پشیمان خواهید شد؟
در این قسمت شما را با مهمترین علل ناتوانی در انتخاب شغل مناسب آشنا میکنیم.
وقتی سعی میکنیم فرد دیگری باشیم
«من میخواهم مانند اینفلوئنسر رسانههای اجتماعی مورد علاقهام باشم، بنابراین باید شغلی که او انجام میدهد را شروع کنم.».
«چرا نباید مثل یوتیوبر مورد علاقهام، گیمر شوم یا مثل سخنران انگیزشی مورد علاقهام، یک عکاس حرفهای شوم؟!».
افرادی که در رسانههای اجتماعی دنبال میکنید، در حوزههای فعالیت خود، خوب هستند، اما چرا میخواهید وارد حوزههای آنها شوید؟
شما باید در جایی که استعداد و علاقه دارید، قرار بگیرید. وقتی سعی میکنید، شخص دیگری باشید، تمام جنبههای زندگی آن شخص را دنبال میکنید.
حتی انتخابهای شغلیتان نیز با شغل آنها هماهنگ میشود که ربطی به استعدادهای شما ندارد.
این موارد بیشتر در نوجوانان در حال رشد دیده میشود که کورکورانه افراد تأثیرگذار رسانههای اجتماعی یا افراد مشهور را دنبال میکنند و میخواهند مانند آنها باشند، بدون اینکه حتی در مورد علایق و تواناییهای خود فکر کنند.
شغل خود را تحت تأثیر افراد مورد علاقهتان انتخاب نکنید. آنها به دنبال علاقه خود رفتهاند، شما هم علاقه خود را دنبال کنید.
وقتی شغل خود را برای تحتتاثیر قراردادن دیگران انتخاب میکنیم
«من تصمیم دارم در رشته مهندسی IT تحصیل کنم، زیرا در بین دوستان و خانوادهام باحال به نظر میرسم» یا «من میخواهم در رشته MBA ادامه تحصیل دهم، زیرا رزومه من را جذابتر میکند!»!
واقعا چه کسی چنین تصمیماتی میگیرد؟ میتوان گفت بسیاری از ما این کار را انجام میدهیم. ما در رشتههایی درس میخوانیم که واقعاً به آنها علاقه نداریم.
اگر مدرک تحصیلی یک رشته تحصیلی معروف است، دلیل نمیشود که برای همه به خوبی جواب دهد.
ممکن است با گذراندن دورههای آموزشی عالی، دیگران را تحتتأثیر قرار دهید، اما اگر به آنها علاقهمند نباشید، ناامید و دلسرد میشوید.
از آنجایی که نمیتوانید کاری را که دوست ندارید انجام دهید، استرس روانی برای شما بههمراه خواهد داشت. این یکی از علل ناتوانی در انتخاب شغل مناسب است.
دکتر، مهندس، دانشمند، هنرمند، فرقی نمیکند چه شغلی باشد، فقط باید تمایل و علاقه شدیدی برای انتخاب شغل خود داشته باشید. نیازی نیست دیگران را شگفتزده کنید، بلکه فقط خودتان را تحت تاثیر قرار دهید.
وقتی اهداف روشنی نداریم
اگر از بچههای دبستانی بپرسید که میخواهند چه کسی باشند، ایدههای روشنی در مورد اهدافشان خواهند داشت، اما وقتی از بزرگسالان بپرسید، چه اهدافی برای آینده خود دارند؟
آنها در پاسخ به سوال شما گیج خواهند شد. چرا اینطور است؟
کودکان معتقدند که میتوانند به هر چیزی برسند.
آنها از تلاش برای رسیدن به اهداف خود اطلاعی ندارند و بههمین دلیل است که با افزایش سن، ما تغییرات زیادی در اهداف خود میدهیم.
وقتی وارد دانشگاه میشویم، با گزینههای شغلی جدید و متفاوتی مواجه میشویم. ما میخواهیم همه چیز را همزمان امتحان کنیم و درنهایت هیچ کار مهمی در زمینه خاصی انجام نمیدهیم.
وقتی اهداف مشخصی نداشته باشید، در زمینه شغلی بهراحتی تحتتأثیر اطرافیان خود قرار میگیرید. اگر میخواهید زندگیتان را خودتان کنترل کنید، باید شغل مناسب خود را بیابید.
وقتی فقط برای پول کار میکنیم
«اگر این کار را انجام دهم، حتی اگر زیاد به کارم اهمیت ندهم، میتوانم پول بیشتری به دست بیاورم!».
«من باید این تجارت سودآور را شروع کنم، زیرا میلیونها دلار برای من به ارمغان میآورد، اما من چیز زیادی در مورد آن نمی دانم!».
جملاتی که خواندید، توسط ۹۰ درصد افراد گفته میشود، زیرا همه ما بیشتر از هر چیزی، به پول اهمیت میدهیم.
هیچ اشکالی ندارد که راههایی برای میلیونر شدن پیدا کنید، حتی عالی به نظر میرسد و نشان میدهد که چقدر اعتماد به نفس دارید.
اما معمولا زمانی شکست میخورید که بهجای اینکه ارزش خود را در حوزه کاریتان تثبیت کنید، پولمحور میشوید. این یکی دیگر از علل ناتوانی در انتخاب شغل مناسب است. مهارت و استعداد شما گنج گرانبهایی در این دوران است.
پول نصیب آنهایی میشود که میخواهند مشتریان را شاد ببینند نه این که چکهایی با ارقام درشت دریافت کنند. اگر ارزشمندی خود را در حوزهای که در آن فعال هستید ثابت کنید، روزی میرسد که پول شما را تعقیب میکند.
وقتی برای انتظارات دیگران تلاش میکنید!
«من میخواهم باعث افتخار والدینم شوم، بنابراین باید مسیر شغلی خود را مطابق میل آنها در پیش بگیرم!» یا «شریک زندگی من از من میخواهد که شغلی را انتخاب کنم که مشکلی در رابطه و مراقبت از کودکمان ایجاد نکند».
یا «دوستم به من توصیه میکند که روی استارتآپ خود سرمایهگذاری نکنم و بهجای آن، یک کار شرکتی خوب پیدا کنم!»
آیا تا به امروز مشابه این جملات را شنیدهاید؟ به احتمال زیاد اولین مورد را شنیدهاید. برخی از افراد در زندگی ما نقش خدا را بازی میکنند و بیشتر تصمیمات مهم را برای ما میگیرند.
به احتمال زیاد افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، تسلیم چنین خواستههایی میشوند. کسانی که مستقل نیستند نیز با این شرایط روبرو هستند.
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا باید شوهرم/همسرم/والدینم شغل من را بهجای خودم تعیین کنند؟ آیا آنها تواناییهای من را میدانند؟ من باید برای راحتی آنها کار کنم یا خودم؟
مشاغلی که برای من انتخاب میکنند، باعث خوشحالی من میشود یا خیر؟
برخی از ما با شک و تردید نسبت به خود نگاه میکنیم، اعتماد به نفس پایینی داریم و با ناآگاهی روبرو هستیم، اما این بدان معنا نیست که شکست خوردهایم و دیگران حق دارند تصمیم بگیرند که چه چیزی برای ما بهتر است.
وقتی در زمان مناسب راهنمایی کافی دریافت نکنیم
«کاش زودتر میدانستم تا زندگی من شگفتانگیز شود». بهدست آوردن اطلاعات درست در زمان مناسب بسیار مفید است. برخی از افراد بسیار خوششانس هستند که در اوایل زندگی، فرصتهای عالی برای دریافت راهنمایی مناسب دارند. درحالیکه برخی از افراد هنوز برای یافتن شغل مناسب تلاش میکنند و ان را نمییابند.
پارادایم برای شغل بهسرعت در حال تغییر است. در دنیای امروز، شما میتوانید بدون بازگشت به دانشگاه، به بسیاری از شغلها بپردازید.
امروزه به لطف فناوری میتوانیم مهارتهای جدید را فقط ظرف چند هفته یا چند ماه بدون رفتن به دانشگاه بیاموزیم.
اما در گذشته افراد نمیتوانستند شغل خود را بهراحتی تغییر دهند، زیرا مجبور بودند برای کسب مدرک و مهارتهای جدید به دانشگاه برگردند.
موفقیت شغلی ما به کیفیت راهنمایی و اینکه چقدر زود شروع به اجرای برنامههای خود میکنیم، بستگی دارد.
نشانههای انتخاب شغل اشتباه چیست؟
پس از اینکه با علل ناتوانی در انتخاب شغل مناسب آشنا شدید، شاید بپرسید که چگونه بفهمیم مسیر شغلی خود را اشتباه رفتهایم. چندین نشانه برای آن وجود دارد که عبارتند از:
فشار روحی و روانی دائمی
هر فرد در مقاطعی از مسیر شغلی خود، استرس، اضطراب و نگرانی را تجربه کرده است.
اگرچه این احساسات خوشایند نیستند، اما ممکن است به این معنی باشند که شما به کار خود اهمیت میدهید و مشتاق به ایجاد نتایج عالی هستید.
اما اگر شغل شما بهطور مداوم باعث ایجاد احساسات منفی و ناسالم روانی در شما میشود، به احتمال زیاد باید در حرفه خود تجدیدنظر کنید.
یک شغل مناسب میتواند سلامت روان شما را با ایجاد حس هدفمندی، ایجاد تعاملات اجتماعی مثبت، فراهم کردن منابع مراقبت از خود و بهبود عزتنفس، بهبود ببخشد.
اگر فکر میکنید شغل شما نمیتواند هیچ یک از این مزایا را ارائه دهد، شاید زمان آن فرا رسیده که به دنبال یک حرفه جدید باشید.
چشمانداز شغلی ناامیدکننده
چشمانداز شغلی شما دارای دو مؤلفه کلیدی است: گرایشهای مؤثر بر حرفه و احساسات شخصی شما در مورد آینده. شما احتمالاً درک درستی از روندهای اقتصادی دارید که ممکن است چشمانداز آینده شما را بهبود بخشد یا ضعیف کند.
بهعنوان مثال، اگر شغل حسابداری را انتخاب کنید، ممکن است احساس کنید که موقعیت آن درحالحاضر امیدوارکننده است، اما باید به این فکر کنید که شاید در سالهای آینده، بسیاری از وظایف حسابداران توسط رباتهای هوشمند انجام میشود.
احساس شما در مورد آینده خود نیز ممکن است به تعیین اینکه آیا حرفه مناسبی را انتخاب کردهاید یا خیر کمک کند.
اگر نسبت به ادامه فعالیت در رشته خود بدبین هستید یا احساس میکنید فرصتی برای رشد وجود ندارد، ممکن است نیاز باشد در آینده حرفهای خود تجدیدنظر کنید.
عملکرد ضعیف
در شغل اشتباه، شما بهطور منظم، بهترین عملکرد را از خود نشان نمیدهید. فراتر از انتقادهای گاهبهگاه یا اشتباهات فردی، انرژی و توجه لازم را برای برآورده کردن انتظارات کارفرمای خود قائل نیستید.
یا ممکن است متوجه شوید که مهارتهای شما با حرفهای که در آن هستید، مطابقت ندارد.
در شغل مناسب، کار کردن به شما انگیزه میدهد تا مشکلات را حل کنید، به تیم خود کمک، و برای اطرافیان خود ارزش ایجاد کنید.
این رفتارها باعث میشود که شما به یک کارمند بهتر و با استعدادتر تبدیل شوید که شایسته پیشرفت است.
در شغلی که از آن لذت میبرید، حتی زمانی که یک شکست را تجربه میکنید، آنچه را که یاد گرفتهاید به کار میگیرید تا از اشتباهات مشابه جلوگیری کنید.
پتانسیلهای استفاده نشده
همانطور که برای شغل خود وقت میگذارید، ممکن است متوجه شوید که بزرگترین ویژگیهای حرفهای شما حتی با پیشرفت، استفاده نمیشود.
این مسئله میتواند باعث اضطراب، نارضایتی و ایجاد احساس بیارزشی و رنجش در شما شود. اما استفاده از پتانسیلهای حرفهای، در شغلی که دارید، میتواند خشنودی و رضایت را برای شما به ارمغان بیاورد.
مثلا اگر مهارتهای تحلیلی و بین فردی بالایی دارید، ممکن است بهعنوان یک مشاور مالی پیشرفت کنید، از شغل خود لذت ببرید و برای مشتریان و خودتان پول در بیاورید.
سخن پایانی
در این مقاله یاراجو به بررسی علل ناتوانی در انتخاب شغل مناسب و نشانههای انتخاب شغل اشتباه را پرداختیم. شغل، بخش عمدهای از زندگی ما را به خود اختصاص میدهد.
ما درواقع بیشتر وقت خود را در مشاغل خود و انجام کارهایی میگذرانیم که گاهی آنها را دوست داریم و گاهی از آنها متنفریم. اما اینکه چرا برای برخی افراد از شغل خود هیچ لذتی نمیبرند، نیاز به یک ارزیابی همهجانبه دارد.
انتخاب شغل اشتباه به معنای از دست دادن سطح رضایت است، اما بیشتر ما خیلی دیر در زندگی متوجه این موضوع میشویم و معمولا هیچ کاری برای جبران انجام نمیدهیم.